من هستم...
سلام دردونه نازم حالت خوبه؟ من خوبم قربونت برم دیگه اون حالتای بد که اغلب شبا میومد سراغم کمتر شده. امروز رسیدیم به 16 هفته و 2 روز، تا 5 روز دیگه 4 ماه هم تموم میشه
کوچولوی عسلی من 4 خرداد یعنی شنبه هفته آینده وقت دکتر داریم فکر میکنم واسه بررسی سلامت تو هست و اگه موقع سونو تو پشت به خانم دکتر نکنی و خوب خودتو نشون بدی بهمون میگن که تو پسری یا دختر. هر چی که باشی رو چشمای من و بابای مهربون جا داری و عاشقونه دوست داریم قشنگم به بابایی گفتم اگه خانم دکتر صد در صد از جنسیتت مطمئن باشه از همون روز خریداتو شروع میکنیم. وای عزیزم نمیدونی از کی دلم واسه این کار پر پر میزنه
راستی تا یادم نرفته از یه اتفاق جدید که اولین بارش تقریبا 10 روز پیش یعنی اوایل هفته 16بود میخوام برات بگم من و بابایی جلوی تلویزیون بودیم بعد از ظهر بود و روز جمعه که یه لحظه احساس کردم پایین شکمم چند تا پرش کوچولو خورد عزیزک مامان این اولین تکونای تو بود که میخواستی اینطوری واسه اولین بار بگی که منم هستم و دارم زندگی میکنم و تو حرکت و تکاپو هستمالهی قربون اون جست و خیزای ظریفت بشم که به وجدم میاره
همین جمعه پیشم نصفه شب تو خواب بودیم که یه دفعه فکر کردم زلزله اومد با وحشت از خواب پریدم و بعدش متوجه شدم که زلزله نبوده. خیلی ترسیده بودم میدونی گلم صادقانه بگم مامانت خیلی ترسوئه تو بعضی موارد. از شدت ترس نمیتونستم حرکت کنم قلبم داشت از جاش کنده میشدخدا رو شکر که دوباره خوابم برد صبح که بیدار شدم یه هو خیلی نگران تو شدم و گفتم نکنه به خاطر ترس من تو چیزیت شده باشه که یه دفعه تو بازم از اون تو قلقلکم دادی و بهم گفتی که خوبی چقدر اون لحظه خوشحال شدم و خیالم راحت شد
الان که ساعت نزدیکه 5 عصره من تو خونه تنهام البته ناراحت نشی مامانی تو همرام هستی بابا و عموت کار داشتن و رفتن تبریز تا شب که برگردن من وتو تنهاییم...
گل مامان تو الان تقریبا این شکلی شدی فدای اون اعضای تازه تشکیل شده ت بشم منننننننننننننننن
مواظب خودت باش و به کمک خدا به رشد خودت ادامه بده عزیزکم دلم میخواد زودتر 4 خرداد برسه و دوباره ببینمت و صدای قلب نازتو بشنوم